- Remove this product from my favorites
- Add this product to my favorites
- اطبع
به هادس خوش آمدید (چشمه)
نویسنده: بلقیس سلیمانی ناشر: چشمه سال چاپ: 1389 شماره شابک: 9789643626501
نویسنده: بلقیس سلیمانی ناشر: چشمه سال چاپ: 1389 شماره شابک: 9789643626501
0 ریال
995,000 ریال
450,000 ریال
0 ریال
65,000 ریال
525,000 ریال
12,000,000 ریال
0 ریال
10,000,000 ریال
14,000,000 ریال
550,000 ریال
5,350,000 ریال
65,000 ریال
950,000 ریال
1,450,000 ریال
6,000,000 ریال
0 ریال
0 ریال
150,000 ریال
485,000 ریال
0 ریال
750,000 ریال
180,000 ریال
62,000 ریال
45,000 ریال
280,000 ریال
34,000 ریال
0 ریال
550,000 ریال
380,000 ریال
رودابه ناخواسته در میانهی تحولات انقلاب و خشونت جنگ گرفتار میشود. خانوادهی او به دلیل پایگاه طبقاتی خاص انکار میشود. ارزشهای جمعی، ارزشهای خانوادگی او را واپس میزند. گذشته زیبا، حال ویرانگر و آینده تاریک است.
رودابه لحظهبهلحظه بهسوی ویرانی رانده میشود و عشقهای او یکی بعد از دیگری محو میشوند. او در جستوجوی راه نجاتی برای خود و خانوادهاش تصمیمات عجولانهای میگیرد، اما راه به جایی نمیبرد. راهها بسته است. سنگها را بسته و سگها را رها کردهاند. رودابه همانقدر در تهران مورد هجوم قرار میگیرد که در مناطق جنگی.
جنگ نامهربان و ویرانگر است. رودابه در زیر چرخهای تانک جنگ و تاریخ لِه میشود. این تقدیر ناگزیر نسلی است که در میانهی تحولات اجتماعی و تاریخی به دنیا میآید و کمتر فرصت زندگی کردن مییابد.
فضای خانه با آمدورفت آدمها عوض میشد. وقتی روح ننهبیگم در خانه پرسه میزد و رودابه او را حاضر و ناظر میدید، جو خانه آرام و آنطور که رودابه درک میکرد سرشار از گذشته میشد، طوری که رودابه همان پروپیمانی، همان سکون قدیمی، همان شکوه درونی و باستانی را دوباره حس میکرد. انگار همهی اینها را ننهبیگم با خودش برده و دوباره آورده بود و از همه مهمتر تقدیر و همزمان با آن تسلیم چنان بالوپرش را بر خانهی لطفعلیخان میگستراند که انگار همه در یک لازمانی بهشتوار میزیستند. رودابه در روزهایی که برای ننهبیگم قرآن میخواند و هنوز خانمپروین نیامده بود، در یک جنت پیشادنیایی سیر میکرد. با ورود خانمپروین دوباره پا به این جهان گذاشته بود و جهان با ماهیتی تازه بر او ظهور کرده بود. انگار در یک لحظه دنیای ننهبیگم ناپدید شده بود و دنیای خانمپروین جانشین آن شده بود. در این دنیا همهچیز سبک و خالی از وقار بود. هیچچیز و هیچکس ماهیت ثابت و قابل درکی نداشت، و اشیا و آدمها متناسب با نقششان عوض میشدند.