- Remove this product from my favorites
- Add this product to my favorites
- اطبع
بر مزار صادق هدایت (فرهنگ جاوید)
نویسنده : یوسف اسحاق پور مترجم : باقر پرهام ناشر : فرهنگ جاوید سال چاپ : 1396 شماره شابک : 9786008209331
نویسنده : یوسف اسحاق پور مترجم : باقر پرهام ناشر : فرهنگ جاوید سال چاپ : 1396 شماره شابک : 9786008209331
0 ریال
995,000 ریال
450,000 ریال
0 ریال
65,000 ریال
525,000 ریال
12,000,000 ریال
0 ریال
10,000,000 ریال
14,000,000 ریال
550,000 ریال
5,350,000 ریال
65,000 ریال
950,000 ریال
1,450,000 ریال
6,000,000 ریال
0 ریال
0 ریال
150,000 ریال
485,000 ریال
0 ریال
750,000 ریال
180,000 ریال
62,000 ریال
45,000 ریال
280,000 ریال
34,000 ریال
0 ریال
550,000 ریال
380,000 ریال
کسانی هستند که از بیستسالگی شروع به جانکَندن میکنند.» این حرفِ صادق هدایت است، بزرگترین نویسندۀ ایران نوین، کسی که درست شرح همین جانکَندن را نوشته است. بدبینیِ درمانناپذیری که او را واداشت تا بعد از یک زندگیِ دردناک در ۱۹۵۱ م./۱۳۳۰ ش. در پاریس دست به خودکشی بزند، چیزی بیشتر از وجود خودِ هدایت بود. او خودش را «چوبِ دوسرطلا» میدانست. آدمی که «اشتباهی به دنیا آمده، از اینجا مانده و از آنجا رانده.» این «چوب»، مثل زندگیِ خودِ او، مثل ایران نوین، روی یک خط مرزی معلّق بود، آویزان میان شرق و غرب. هدایت نویسندۀ دوران تجدّد ایران بود، تجدّدی ناگزیر. تجدّد همۀ زندگی را در شرق زیرورو کرد. نتیجۀ سیاسی و تاریخی آن در ایران انقلاب مشروطیت بود. مردم آزادی میخواستند، دنبال حکومت قانون و تأسیس دولت ملّی بودند ؛ نظم هم میخواستند، در برابر بینظمی، آشفتگی، و خودسریِ موجود. رضاشاه دولت ملّی، دستگاه حقوقی، و نظم ایجاد کرد، ولی در قالبِ استبداد شرقی. امّا آنچه تحقّق نیافت آزادی بود، و کار صادق هدایت ــبهقول شاهرخ مسکوبــ از عوارض همین شکست در تحقّق آزادی بود.