- حذف کردن این محصول از علاقه مندیهای شما
- اضافه کردن این محصول به علاقه مندیهای شما
- چاپ
کاناپه قرمز (چشمه)
نویسنده: میشل لبر مترجم: عباس پژمان ناشر: چشمه سال چاپ: 1389 شماره شابک: 9789643625207
نویسنده: میشل لبر مترجم: عباس پژمان ناشر: چشمه سال چاپ: 1389 شماره شابک: 9789643625207
0 ریال
27,000 ریال
0 ریال
0 ریال
250,000 ریال
490,000 ریال
180,000 ریال
165,000 ریال
380,000 ریال
1,400,000 ریال
0 ریال
1,400,000 ریال
0 ریال
200,000 ریال
380,000 ریال
100,000 ریال
640,000 ریال
900,000 ریال
2,500,000 ریال
0 ریال
650,000 ریال
0 ریال
3,200,000 ریال
460,000 ریال
640,000 ریال
700,000 ریال
260,000 ریال
270,000 ریال
4,300,000 ریال
450,000 ریال
گاهی اشخاصی را میبینی که کاملاً برایت ناشناس هستند، و از همان نگاه اول به آنها علاقهمند میشوی، میگویی که این علاقه یکدفعه و ناگهانی، و پیش از آنکه اولین کلمه را بر زبان جاری کنی، ایجاد میشود. میشل لبر در «کاناپهی قرمز» اشخاصی خلق میکند که مخاطب به آنها علاقهمند میشود؛ یکدفعه و ناگهانی. «آن» و «کلمانس بارو» داستانی را میسازند که مخاطب را با زندگی و خاطرات و اندوهها و آرزوهای دو نسل روبرو میکند؛ نسلی که انقلاب را با پوست و خونش احساس کرده و نسلی که در آرامش بعد از طوفان به دنیا آمدهاست.
داستان این رمان روایت زن جوان خبرنگاری –آن- است که برای پیداکردن مردی که دوستش داشته یه سفر میرود. آن با دویدن در تونل سکوتی که ژیل –معشوقی که برای پیداکردنش راهی سفر شدهاست_ حفر کردهاست در حرکت رو به جلو در مکان از نسل خود حرف میزند و با مرور خاطرات دور و نزدیکش، با حرکت رو به عقب در زمان از کلمنس بارو و زندگی او سخن میگوید. او با یادآوری خاطرات کوتاهش که سرشار از سرگشتگی و سرخوردگی است و کلمنس با خاطرات دورسش از معشوقی که در جریان انقلاب کمونیستی و ضداستعماری اعدام شدهاست، نمایندگان نسل خود هستند. لبر در این نمایش از داوری میگریزد و درواقع این مخاطب است که نتیجهگیری نهایی از این چالش را بر عهده دارد.
روایت کاناپهی قرمز تنها به آن و کلمنس و کاناپهی قرمز خانهی آنها –که درواقع موقعیت روایی داستان نیز هست- محدود نمیشود. میشل لبر داستانش را در گذار از کنار آدمهایی روایت میکند که ترکشهای انقلاب را، مستقیم یا غیرمستقیم، حس کردهاند و حالا نه انگیزهای برای زیستن دارند و نه ایدهای. میشل لبر روایتش را با فمنیسم آمیخته است؛ فمنیسمی نه آنچنان پررنگ و افراطی ولی محسوس و واقعنما. او شخصیتهایش را جدا از تاریخ و زمانه نمیداند و آنها را تنها جزئی از یک کل به نمایش گذاشتهاست. و به همین دلیل هم به شخصیتهای داستان اجازه حضور و بروز داده است و هم به جامعه آنها. این تکثر آراء در نهایت منجر به چند بعدی شدن داستان و رد مطلقگرایی میشود.
این رمان در سال ۲۰۰۷ نامزد دریافت جایزهی کنگور، معتبرترین جایزهی ادبی فرانسه، بود و چندین جایزه دیگر دریافت کردهاست.