- حذف کردن این محصول از علاقه مندیهای شما
- اضافه کردن این محصول به علاقه مندیهای شما
- چاپ
کتاب شاخ (چشمه)
نویسنده: پیمان هوشمندزاده ناشر: چشمه سال چاپ: 1400 شماره شابک: 9789643626242
نویسنده: پیمان هوشمندزاده ناشر: چشمه سال چاپ: 1400 شماره شابک: 9789643626242
0 ریال
995,000 ریال
450,000 ریال
0 ریال
65,000 ریال
525,000 ریال
12,000,000 ریال
0 ریال
10,000,000 ریال
14,000,000 ریال
550,000 ریال
5,350,000 ریال
65,000 ریال
950,000 ریال
1,450,000 ریال
6,000,000 ریال
0 ریال
0 ریال
150,000 ریال
485,000 ریال
0 ریال
750,000 ریال
180,000 ریال
62,000 ریال
45,000 ریال
280,000 ریال
34,000 ریال
0 ریال
550,000 ریال
380,000 ریال
دو سرباز، یک مرغ ریقو و یک خروس ریقوتر شخصیتهای اصلی داستان «شاخ» هستند. گاهی سرهنگ و ستوان و سرباز آشخور هم به داستان سرک میکشند و هم چنین دختری که «بیسیمچی آنطرف خطیها» است و فارسی را خوب بلد است و نمنم باهاش رفیق شدهاند.
راوی و سیا، بعد از جنگ، در یک نقطهی مرزی پست میدهند و درگیر حوادثی میشوند که کمتر انسان زندهای در آنها نقش دارد. مثلاً مرغ ریقو و خروس ریقوتری که ستوان برای آنها می آورد، تا انتهای داستان آنها را درگیر حوادثی می کند که حتی به رفتارهای عجیب و وهمی سیا منجر میشود. یا تک درختی که وسط برهوت جنوب کشور سبز و زنده است و در پایان داستان راوی با شمار زیادی جنازهی پوسیده در اطراف آن روبرو میشود. و یا یک چیز نارنجی که سیا توی باد میبیند و اصرار دارد از محلیها شنیده که بدبیاری میآورد.
پیمان هوشمندزاده با استفاده از راوی اول شخص تصویری از یک فضا ایجاد میکند که دو سرباز در ملال و تنهایی به صدای بیسیمچی زن عراقیها دل میبندند و به عکسهای هزارتا شدهی خوانندههای هندی دلخوشند و سیگارهای گاه به گاهی و تریاکهایی که بودنشان اتفاق است و دیالوگهای کوتاه و شرمزده دربارهی زنها و اندامشان. دغدغهشان کچل شدن یا نشدن زن بیسیم چی آنور خط است و اینکه چه کسی تک درخت سبز را آب میدهد و اینکه تصویر زن توی گوبلنی که راوی دارد میبافد هندی است یا به قول خودشان خارجی.
روایت «شاخ»، دیالوگمحور است و داستانها خطی و خلوت. هوشمندزاده راویاش را رها کرده تا فحاشی کند و تکّههای اروتیک بار رفیقش کند و زبان کوچه-بازاری در داستان ایجاد کند؛ اما گاهی رنگ و بوی زبان امروزی میشود و از زبان زمان جنگ فاصله میگیرد.
شخصیتهای این داستان تیپ رزمندههای مقدس جنگ نیستند و حوادث و دیالوگها نماد نمیسازند. راوی بیتفاوت است و سهلانگار. تنها سیا میماند که گاهی حرفهای مرموزی میزند؛ اما راوی به سادگی آن را به حساب این می گذارد که لابد چیزی مصرف کرده و به این ترتیب از خلق فضاهای سمبولیک و دیالوگهای مبهم و تفکربرانگیز میگریزد.
«شاخ» ۱۴ داستان کوتاه دارد که طنز تلخ و گزندهی روایت آن، این داستانهای به هم پیوسته را به رمان شبیه میکند. به خصوص که وحدت زمان و مکان در تمام داستانها حفظ شده است.
دو سرباز، یک مرغ نحیف و یک خروس نحیفتر شخصیتهای اصلی داستان «پیمان هوشمندزاده» هستند. گاهی سرهنگ و ستوان و سرباز آشخور هم به داستان سرک میکشند و هم چنین دختری که «بیسیمچی آنطرف خطیها» است و فارسی را خوب بلد است و نمنم باهاش رفیق شدهاند. «شاخ» ۱۴ داستان کوتاه دارد که طنز تلخ و گزندهی روایت آن، این داستانهای به هم پیوسته را به رمان شبیه میکند. به خصوص که وحدت زمان و مکان در تمام داستانها حفظ شده است.