- حذف کردن این محصول از علاقه مندیهای شما
- اضافه کردن این محصول به علاقه مندیهای شما
- چاپ
کتاب سیاوش نمایشنامه بر پایه داستان شاهنامه (دانه)
نویسنده : فریدون رهنما ناشر : دانه سال چاپ : 1396 شماره شابک : 9786009023332
نویسنده : فریدون رهنما ناشر : دانه سال چاپ : 1396 شماره شابک : 9786009023332
سیاوش ، پیش از هر چیز یک شیوه نگرش است . یک شیوه برخورد ، یک منش . بر همین اساس ، چه در شاهنامه و چه در این نمایشنامه ، خودِ او نقش چندانی ندارد . نقش را کسانی دارند که دقیقاً در صفهای معینی قرار گرفتهاند ، مانند کاووس ، گرسیوز و افراسیاب .
شخصیت سودابه جزو این صفهای معین نیست . زنِ فرمانروای ایران است اما بیشتر ، فرمانروای تنِ خویشتن است و مستأصل .
ما بیشتر ، از ورای همین کسانی که زندانی صفها هستند ، منش سیاوش را درمییابیم و نیز تا حدی از ورای رستم که او را پرورش داده است .
پاکی سیاوش را همه میستایند ، حتی گرسیوز . پاکی به چه معنا ؟ برای آنهایی که در صف قرار دارند همان مفهوم امروزی را دارد : کسی که از مرحله پرت است ، کسی که چندان زرنگ نیست ، کسی که وارد بازی و میدان نمیشود و و و …
اما واقعیت این است که پیشنهاد به میدان رفتن را خود سیاوش به کاووس میدهد . میرود و با کمک رستم ، تورانیان را وادار به عقبنشینی میکند . اما حاضر نیست پیمان بشکند و مردمان بیگناه را بکشد . اینجا راه و رسم او را درمییابیم .
حتی یارانش ، بهرام و زنگه او را درنمییابند و با اینکه میدانند که کاووس خواستار کشتن گروگانهاست ، از سیاوش میخواهند که با پدر یعنی کاووس ، بسازد و هر کاری که او میگوید انجام دهد تا بتواند مقام خود را حفظ کند . اینجا نیز تنها میماند . میگوید فرمان شاه درست
ولیکن به فرمان یزدان، دلیر
نباشد زخاشاک تا پیل و شیر
کسی کاو ز فرمان یزدان بتافت
سراسیمه شد خویشتن را نیافت
جمله آخر سیاوش به پیلسم ، همه چیز را برایمان روشن میکند :
درودی ز من سوی پیران رسان
بگویش که گیتی دگر شد به سان
به گوش اندر آن تازی اسبم بگوی
که بیدار دل باش و با کس مساز
در مقدمه نمایشنامه، فریدون از زبان سخنران ، به گردش چرخ و به قانونهایی اشاره میکند که بر این جهان فرمان میراند و به دلخواه مردمان نیست . بر آن است که فردوسی ناگزیری و چرخ را به میان میآورد چون به جز این را ناروا میداند .
تعهد فردوسی در آگاه کردن مردمان تا آنجاست که افراسیاب ، پیش از فرمان کشتن سیاوش ، با آزردگی میگوید :
به توران گزند مرا آمدست
همان رنج و درد مرا آمدست
داوری فردوسی ، « داوری چشمی است گشوده که شخصیتها را پیوسته دنبال میکند اما هرگز تا بدان پایه نیست که شخصیتی را برای مقصودی معین ، نکوهیده جلوه دهد » . و شاید از این روست که مردمان این سرزمین سرودههای او را برگزیدهاند و تا امروز آن را نقل میکنند .
فریده رهنما
6 بهمن 1396
رهنما در نمایشنامه سیاوش، دو نظریه مهم را پیش رو میگذارد . او بر آنست که شاهنامه ، متنی نمایشی است و نه داستانی منظوم و دیگر آنکه زبانِ آن ، زبان مردمِ آن روزگار است و نه زبان نوشتاری و رسمی .
رهنما هر دو نظریه را در این نمایشنامه به بوتۀ آزمایش گذاشته است . 1. در شرح صحنهها به جای انشاپردازی ، عین متن شاهنامه را آورده است . 2. گفتگوی شخصیتها عین متن شاهنامه است اما رهنما با برشهایی که در مصراعها میدهد وزن عروضی آنها را میشکند و آنها را به نثری آهنگین تبدیل میکند . به این ترتیب شنونده و بیننده را از گرفتار شدن در پوست ظاهری (وزن عروضی) میرهاند و او را به درک معنای کلام و اندیشه خالق اثر رهنمون میشود .
شکوفه شهیدی