- Retirer ce produit de mes favoris
- Ajouter ce produit à mes favoris
- Imprimer
نمایشنامه های برتر جهان - 145 : نمایش یک رویا (افراز)
نویسنده : آگوست استریندبرگ مترجم : جواد عاطفه ناشر : افراز سال چاپ : 1395 شماره شابک : 9786003261679
نویسنده : آگوست استریندبرگ مترجم : جواد عاطفه ناشر : افراز سال چاپ : 1395 شماره شابک : 9786003261679
وکیل : دوست کوچکم، شالِ تو برای همهی اینها کافی نیست! به این دیوار نگاه کن. به این گناهانی که همچون خاک، دیوار را پوشانده؛ به این کاغذهایی که من در آنها داستان بیعدالتیها را نوشتهام نگاهی بیانداز؛ به من نگاه کن... هرگز کسی خندان به اینجا نمیآید. فقط نگاههای خشمگین، دندانهای بههم فشرده، مشتهای گره کرده... آنها همهی بدیها، حسادتها و بدبینیهای خودشان را به من شلیک میکنند. دستهایم را ببین چقدر سیاه است. من هیچوقت نمیتوانم آنها را تمیز کنم. ببین چطور ترکخوردهاند و خونریزی میکنند... من هرگز نمیتوانم لباسهایم را بیشتر از چند روز بپوشم، چون بهخاطر جنایتهای دیگران بوی تعفن میگیرد... گاهی وقتها مجبور میشوم گوگرد[1] دود کنم، اما افاقه نمیکند. وقتی میخوابم، فقط خواب جرم و جنایت میبینم... خواب پروندهی قتلهایی که در دست دارم... اینها را هم میشود تحمل کرد، اما میدانی بدتر از همهی اینها چیست؟... این که زن و شوهری بخواهند از هم جدا شوند! چیزی که باعث میشود صدای نالهی زمین به آسمان برسد... خیانت به هستی، خوبی و عشق... وقتی دادخواست از اتهامهای متقابلشان پُر شد، با هر کدامشان جداگانه صحبت میکنم و با پیچاندن گوششان و یا با لبخندی بر لب این پرسش ساده را میپرسم که علت اصلی شکایت شما از شوهر یا زنتان چیست؟ بهتزده میایستد و نمیتواند پاسخ دهد! یکبار یکی از آنها گفت بهخاطر سالاد کاهو، بعضی وقتها یک کلمهای میگویند، اما بیشتر مواقع حرفی برای گفتن ندارند. من مجبورم همهی اینها را ببینم و این درد و رنج را تحمل کنم! ... به من نگاه کن! شما فکر میکنی من با این چهرهی ذاتاً جانی میتوانم به یک زن ابراز عشق کنم؟ شما فکر میکنید کسی حاضر میشود با مردی که تمام نقصها و عیوب یک شهر را همراه خود دارد، دوستی کند!... این بالاترین عذاب برای یک انسان است...