- Retirer ce produit de mes favoris
- Ajouter ce produit à mes favoris
- Imprimer
زنی از مصر (نشر نو)
نویسنده : جهان سادات مترجم : مریم بیات ناشر : نشر نو سال چاپ : 1397 شماره شابک : 9786008547532
نویسنده : جهان سادات مترجم : مریم بیات ناشر : نشر نو سال چاپ : 1397 شماره شابک : 9786008547532
240,000 ریال
540,000 ریال
660,000 ریال
320,000 ریال
2,900,000 ریال
39,000 ریال
750,000 ریال
130,000 ریال
550,000 ریال
550,000 ریال
1,750,000 ریال
1,850,000 ریال
590,000 ریال
330,000 ریال
150,000 ریال
730,000 ریال
690,000 ریال
0 ریال
0 ریال
125,000 ریال
420,000 ریال
0 ریال
950,000 ریال
29,000 ریال
500,000 ریال
130,000 ریال
0 ریال
690,000 ریال
9,000,000 ریال
195,000 ریال
جهان سادات، همسر محمد انور سادات خاطرات دوران کودکی خود را باز میگوید و با اشاره به تاریخ و جغرافیای مصر، به شرح وقایع و اوضاع سیاسی - اجتماعی در دوران حکومت پادشاهی میپردازد. سپس ضمن حکایت ماجرای آشنایی خود با همسرش، چگونگی شکل گرفتن سازمان افسران آزاد در مصر و کودتای ۱۹۵۲ به رهبری عبدالناصر را شرح میدهد و از ماجراهای پشت پردهٔ جنگ شش روزه میگوید.
پس از آن وقایع دوران زمامداری همسرش، و ناآرامیها و شورشهای مکرر در مصر و جنگ اکتبر ۱۹۷۳ با اسرائیل و گزینش راه صلح با اسرائیل را به تفصیل بیان میکند. خانم جهان سادات، در مقام بانوی اول مصر از سال ۱۹۷۰ تا ۱۹۸۱، جزئیاتی از مسائل پشت پرده در مصر و سرانجام ترور همسرش و پیامدهای پس از آن را شرح میدهد، روایتی از زندگینامهٔ مردی که بسیاری از مصریان او را خائن میدانند.
...روز ششم اکتبر سال ۱۹۸۱ یکی از انگشتشمارترین روزها در میان هزاران روزی بود که نگران جان شوهرم نبودم. روز ششم اکتبر از پرافتخارترین سالگردهای مصر شده بود، جشن سالگرد روزی در سال ۱۹۷۳ که سربازان ما برای پس گرفتن زمینهایی که اسرائیل از ما گرفته بود از آبراه سوئز عبور کردند. در این روز قهر و نزاعهای خانگی و همچنین برخوردهای مذهبی و سیاسی و اختلافات طبقاتی به فراموشی سپرده میشد. هر سال در روز ششم اکتبر، مصر یکی میشد و همه، یکدل، برای شوهرم، انور سادات، که کشورمان را از وضعیتی حقارتآمیز نجات داده و آن را به آغاز عصر عدالت رسانده بود، کف میزدند و هورا میکشیدند. در آن روز خاص، چنان از امنیت جان انور خیالم آسوده بود که تقریباً در مراسم سنتی رژهی ارتش در شهرک نصر، واقع در کوهپایههای قاهره، شرکت نکردم و در عوض، دعای خیری بدرقهی انور کردم و قرار گذاشتم با سه دخترم مراسم رژه را از تلویزیون تماشا کنیم.