User Online

User Online: 84
Today Accessed: 2199
Total Accessed: 354769
Your IP: 3.16.69.243

Catégories

Agrandir

سیاوش : نمایشنامه بر پایه داستان شاهنامه (دانه)

نویسنده : فریدون رهنما ناشر : دانه سال چاپ : 1396 شماره شابک : 9786009023332

Plus de détails

1,900,000 ریال

30 autres produits dans la même catégorie :

Précédent
Suivant

سیاوش ،  پیش از هر چیز یک شیوه نگرش است .  یک شیوه برخورد ،  یک منش . بر همین اساس ،  چه در شاهنامه و چه در این نمایشنامه ،  خودِ او نقش چندانی ندارد .  نقش را کسانی دارند که دقیقاً در صف‌های معینی قرار گرفته‌اند ،  مانند کاووس ، گرسیوز و افراسیاب .
    شخصیت سودابه جزو این صف‌های معین نیست .  زنِ فرمانروای ایران است اما بیشتر ،  فرمانروای تنِ خویشتن است و مستأصل .

    ما بیشتر ،  از ورای همین کسانی که زندانی صف‌ها هستند ،  منش سیاوش را درمی‌یابیم و نیز تا حدی از ورای رستم که او را پرورش داده است .
     پاکی سیاوش را همه می‌ستایند ،  حتی گرسیوز .  پاکی به چه معنا ؟  برای آنهایی که در صف قرار دارند همان مفهوم امروزی را دارد : کسی که از مرحله پرت است ،  کسی که چندان زرنگ نیست ،  کسی که وارد بازی و میدان نمی‌شود و و و …
     اما واقعیت این است که پیشنهاد به میدان رفتن را خود سیاوش به کاووس می‌دهد .  می‌رود و با کمک رستم ،  تورانیان را وادار به عقب‌نشینی می‌کند .  اما حاضر نیست پیمان بشکند و مردمان بی‌گناه را بکشد .  اینجا راه و رسم او را درمی‌یابیم .

     حتی یارانش ، بهرام و زنگه او را درنمی‌یابند و با اینکه می‌دانند که کاووس خواستار کشتن گروگان‌هاست ،  از سیاوش می‌خواهند که با پدر یعنی کاووس ،  بسازد و هر کاری که او می‌گوید انجام دهد تا بتواند مقام خود را حفظ کند . اینجا نیز تنها می‌ماند . می‌گوید فرمان شاه درست

     ولیکن به فرمان یزدان، دلیر
     نباشد زخاشاک تا پیل و شیر
     کسی کاو ز فرمان یزدان بتافت
     سراسیمه شد خویشتن را نیافت

     جمله آخر سیاوش به پیلسم ، همه چیز را برایمان روشن می‌کند :

     درودی ز من سوی پیران رسان
     بگویش که گیتی دگر شد به سان
     به گوش اندر آن تازی اسبم بگوی
     که بیدار دل باش و با کس مساز

     در مقدمه نمایشنامه،  فریدون از زبان سخنران ، به گردش چرخ و به قانون‌هایی اشاره می‌کند که بر این جهان فرمان می‌راند و به دلخواه مردمان نیست .  بر آن است که فردوسی ناگزیری و چرخ را به میان می‌آورد چون به جز این را ناروا می‌داند .

     تعهد فردوسی در آگاه کردن مردمان تا آنجاست که افراسیاب ، پیش از فرمان کشتن سیاوش ،  با آزردگی می‌گوید :
     به توران گزند مرا آمدست
     همان رنج و درد مرا آمدست
 
    داوری فردوسی ، « داوری چشمی است گشوده که شخصیت‌ها را پیوسته دنبال می‌کند اما هرگز تا بدان پایه نیست که شخصیتی را برای مقصودی معین ،  نکوهیده جلوه دهد » .  و شاید از این روست که مردمان این سرزمین سروده‌های او را برگزیده‌اند و تا امروز آن را نقل می‌کنند .
فریده رهنما
6 بهمن 1396


رهنما در نمایشنامه  سیاوش،  دو نظریه‌ مهم را پیش رو می‌گذارد . او بر آنست که شاهنامه ، متنی نمایشی است و نه داستانی منظوم و دیگر آنکه زبانِ آن ،  زبان مردمِ آن روزگار است و نه زبان نوشتاری و رسمی .  

رهنما هر دو نظریه را در این نمایشنامه به بوتۀ آزمایش گذاشته است . 1. در شرح صحنه‌ها به جای انشاپردازی ،  عین متن شاهنامه را آورده است . 2. گفتگوی شخصیت‌ها عین متن شاهنامه است اما رهنما با برش‌هایی که در مصراع‌ها می‌دهد وزن عروضی آن‌ها را می‌شکند و آن‌ها را به نثری آهنگین تبدیل می‌کند . به این ترتیب  شنونده و بیننده را از گرفتار شدن در پوست ظاهری (وزن عروضی) می‌رهاند و او را به درک معنای کلام و اندیشه خالق اثر رهنمون می‌شود .
شکوفه شهیدی


  • وزن به گرم : 230
  • قطع کتاب : قطع رقعی 14.5 در 21.5 سانتیمتر
  • نوع جلد : جلد مقوایی شومیز
  • نوع کاغذ : تحریر
  • تعداد صفحات : 166